"ضربه های سختی در زندگی بر انسان وارد می شود که هرگونه جواب و مقاومت در برابر آنها مسخره جلوه می کند و جز تسلیم چاره ای نیست. 

 این ضربه ها شما را به حجم کامل بدبختی می رسانند. 

 شما احساس انسانی خود را تحریک می کنید، پرحرفی می کنید، مقاله می نویسید و از حقوق افراد دفاع می کنید، ناگهان دستی سنگین و خشن بر سر شما فرود می آید و ناله و فریادتان برمی خیزد. دیگر وجود شما هیچ است. و وقتی حس می کنید دیگر چیزی نیستید و به خودتان تعلق ندارید، از میدان کنار می روید تا دیگری جای شما را بگیرد و به جای شما برد و باخت کند. 

 آینده است که شادی یا رنج شما را تامین خواهد کرد. چه خودخواهی ابلهانه ای که آدم بخواهد همیشه نقش اول را داشته باشد. 

 بی شرمی است که انسان بخواهد بر سرنوشت غلبه کند. 

..." 

 

امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم 

 

امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم 

  

امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم 

 

.